تغییر اساسی دانش،پایان نامه درباره چابکی سازمانی
پیتر دراکر(1993) معتقد است: مهمترین منبع ثروت در جامعه فرا سرمایه داری، دانش و اطلاعات است. او سه تغییر اساسی دانش « انقلاب »را در خلال قرن بیستم، ملاحظه نموده است:
جدول(2-1): سه انقلاب و تغییر اساسی دانش
انقلاب اول | انقلاب دوم | انقلاب سوم | |
انقلاب | صنعتی | بهرهوری | مدیریت |
کاربری دانش | ابزارها،فرآیند و محصولات | نیروی کار | دانش |
انقلاب اول، انقلاب صنعتی است که در آن، از دانش برای تولید ابزارها و فرآیندها و محصولات استفاده شد. انقلاب دوم، بهرهوری میباشد که افرادی مانند تیلور و فورد اقدام به استفاده از دانش برای نیروی کار کردند. انقلاب سوم، انقلاب مدیریت است که در آن از دانش به خاطر خود دانش استفاده میشود.
این سخنان به این معنی نیست که عوامل سنتی تولید، حذف شدهاند بلکه فقط جایگاهشان تغییر کرده است. دراکر میگوید تا وقتی که دانش موجود است، سایر عوامل تولید به راحتی قابل دسترسی میباشند.
موج چهارم حیات تاریخی انسان با ورود به عصر مجازی و مفاهیم تازههای چون جامعه معرفتی، اقتصاد دانایی محور، مدیریت دانش و… در حال شکلگیری است. برخورداری از ابزارهای اطلاعاتی و امکانات ارتباطی متناسب و مناسب با شرایط جدید شرط بقاء دراین دوره است(زمردیان،1389،ص48).
2-3-انواع دانش: صریح و ضمنی
ادلسن میگوید: “مردم همواره دانش داشتهاند و از آن استفاده کردهاند.”
اما دقیقاً دانش چیست؟ دانش، دانستنی است که در تجربیات، مهارتها، قابلیتها، تواناییها، استعدادها، افکار، عقاید، طرز کارها، الهامات و تصورات افراد موجود است و به شکل مصنوعات ملموس، فرایندهای کاری و امور روزمره یک شرکت خود را آشکار میسازد(بهات،2010).
در یک طبقهبندی کلی، دانش شامل دانش فردی و دانش سازمانی است. دانش فردی، دانشی است که در ذهن افراد جای دارد. دانش سازمانی، دانشی است که به واسطه تعاملات میان فناوری، فنون، و افراد در سازمان شکل میگیرد دانش سازمانی خود شامل دانش ضمنی و دانش صریح است(دوفی،2009،ص64).
دانش صریح سازمانی دانشی است سازمان یافته، و با محتوایی ثابت که میتواند از طریق بکارگیری فنآوری اطلاعات، کدگذاری، تدوین و نشر داده شود. این دانش اصطلاحاً در قسمت فوقانی و قابل رویت کوه یخ منابع دانش سازمان جای دارد. نمونه این دانش را میتوان پایگاههای داده و کتابچههای راهنمای موجود در سازمانها دانست. دانش ضمنی در نقطه مقابل دانش صریح قرار دارد. این دانش، شخصی، شناختی، و وابسته به متن است و جایگاه آن در ذهن، رفتار، و ادراک افراد میباشد. این دانش سطح زیرین کوه یخ منابع دانش سازمانی را شکل میدهد. ارزشها، عقائد، بینش، و شهود افراد مثالهایی از این نوع دانش در سازمانها است دانش صریح به طور معمول هم به خوبی قابل ثبت و هم قابل دسترسی است(دوفی،2009).
[1] Drucker .p
[2] bhatt
[3] duffy
- ۹۹/۱۲/۲۴